در شماره قبل خواندید که محمدرضا نعمت زاده مسئول وزارت صنعت و وزارت کار و امور اجتماعی، معاون وزیر نفت، معاون صنایع دفاعی، رئیس هیات مدیره و مدیرعامل توانیر از سازماندهی اعتصابات در ماه های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و مسئولیت خود در وزارت کار و از اعضای هیئت مدیره شرکت ملی ایران (ایران خودرو فعلی) صحبت کرد. وی که طرفدار استقرار صنایع بزرگ و توانمند خودروسازی از طراحی تا تولید در کشور است، از شیوه فعلی مونتاژ خودرو در کشور انتقاد کرد و گفت: اگر قرار بود این گونه باشد، بهتر است خودروهای آماده وارد شود. ماشین های ساخته شده خودروسازی در کشور.
در ادامه قسمت دوم گفتگوی اختصاصی روزنامه دنیای خودرو با مهندس نعمت زاده درباره صنعت خودرو و بازار آن را می خوانید.
بسیاری فقدان استراتژی را علت اصلی مشکلات صنعت خودرو می دانند. به نظر شما آیا استراتژی مدونی برای خودروسازی کشور تهیه شده است؟
با کمک دوستان در دولت یازدهم راهبردی را تدوین کردیم که منتشر شد اما مانند بسیاری از قوانین موجود اجرا نشد. ما ایرانی ها ویژگی های منفی داریم، اما ویژگی های مثبت زیادی هم داریم. ما باید فرهنگ سازی کنیم و قوانین را در حوزه روابط بین الملل و روابط انسانی بیاموزیم. اینها نقاط ضعف جامعه ماست. مثلا نعمت زاده که در این صنعت فعال بود با این چالش ها مواجه بود اما من سعی کردم در این زمینه ها کار کنم و راه حلی برای آنها پیدا کنم. به نظر من مسائل فنی خیلی پیچیده نیست و قابل یادگیری است، اما نکته مهم یادگیری روابط است.
چه این فناوری در اینجا باشد، در آمریکا یا ژاپن. به همین صورت است. مثلاً ریخته گری یک فناوری است و در هیچ جای دنیا تفاوت چندانی ندارد. اما اخلاق متفاوت است. ژاپنی ها منضبط هستند و با ما متفاوت هستند. در دوران جنگ من جوان بودم و در آن شرایط سخت کار می کردیم.
وقتی آژیر حمله هوایی به صدا در می آمد، اگر یک نفر بالای دکل بود و به او می گفتیم پایین بیاید، دستش را از بالا تکان می داد و می گفت جای نگرانی نیست! هر چه گفتیم جدی بود، اما او توجه نکرد. برخی از افراد فکر می کردند که در انجام چنین کارهایی بسیار شجاع هستند، اما این اقدامات اشتباه بود.
من معتقدم همه باید عاقلانه تصمیم بگیرند و ببینند چه چیزی درست است و بر اساس آن عمل کنند. آنها به مسائل فرهنگی مربوط می شوند که نه صدا و سیما و نه وزارت ارشاد برنامه ای برای حل آن ندارند. همانطور که گفتم باید روی مسائل فرهنگی کار کنیم. مثلاً یک یا دو سال برنامه ریزی کردیم که کمربند ایمنی ببندیم و در نهایت مردم به بستن کمربند ایمنی عادت کردند. من تا حالا حتی کمربند ایمنی نبستم! باید سعی کنیم بسیاری از رفتارهای غلط را اصلاح کنیم.
اما نکته دوم در مورد خودرو; در این بخش و در سایر صنایع رقابت باید حرف اول را بزند. کارهایی که ما امروز انجام می دهیم، مانند بحث قانونی شدن ارز یا توزیع ارز توسط دولت، برخلاف روش رایج تجارت است. چنین رویه هایی اجازه رشد این صنعت را نمی دهد، به ویژه صنعت خودروسازی که صنعت پیچیده ای است. صنعت خودروسازی ما علاوه بر کسب و کار خرید و تامین قطعات یدکی، فروش و خدمات پس از فروش، با چالش های زیادی نیز مواجه است. این صنعت شامل بخش های زیادی از جمله ریخته گری، پلیمر، پلاستیک، قطعات الکتریکی و الکترونیکی، آی سی، سوخت، انژکتور و جرقه زنی است.
یعنی عوارضی در کار هست که اگر کم کنیم به جایی نمی رسیم. صنعت مونتاژی که امروز داریم واقعا وضعیت خوبی ندارد. من با تجمع قبل از انقلاب موافقم چون هدف خاصی بود. البته به همین منوال ادامه دادیم، اما چند قطعه وارداتی - حتی اگر رنگ شده باشد - چه سودی برای کشور دارد؟ در چنین شرایطی باید اجازه واردات خودرو با ارز آزاد داده شود و دولت نیز حقوق تجاری آن را بگیرد.
اگر این کار اجرایی شود، شاید تنها حدود 10 درصد نیاز کشور به خودرو از خارج تامین شود و 90 درصد نیاز کشور در داخل تولید شود. زیرا خرید خودروی خارجی برای مصرف کننده گران نیست. در این صورت، البته هیچکس نمی تواند با تولید داخلی رقابت کند، به شرطی که تولید داخلی آزاد بماند، یعنی ارز آن آزاد باشد، خرید و فروش و قیمت گذاری آن نیز آزاد باشد.
در این صورت شاهد رشد صنعت خودرو خواهید بود. در دوران مسئولیتم برای رسیدن به این موارد تلاش زیادی کردم و نامه هایی هم در این زمینه نوشتم که مستندات آن موجود است. حتی گفتند ماشین رقابتی است و هیئت مسابقات باید دخالت کند.
قیمت گذاری اجباری چه ضرری برای صنعت خودرو دارد؟
چند روز پیش که داشتم تصاویر گذشته را مرور می کردم، تصاویری از مراسم افتتاحیه کوئیک پیدا کردم که آقای علی لاریجانی (رئیس وقت مجلس) برای افتتاح این پروژه آمده بودند. در حین تولید این خودرو شرایطی را تعیین کردیم و مثلاً نوشتیم که در و جرقه خودرو نباید کلید داشته باشد و به اصطلاح لمسی باشد. یعنی باید اتومات باشه و غیره ولی بعدا حذف کردند و گفتند چون دولت میگه این ماشین باید قیمت گذاری بشه به صرفه نیست.
در واقع چیزی که به عنوان گزینه اعلام کردیم همان کار اصلی بود! روز اول اعلام کردیم که این بخشی از این ماشین است. به نظر من حذف آپشن ها کم فروش است. اگر قرار بود کوئیک اینطور باشد، باید همینطور می ماند و آن را خراب نمی کرد. من یک مثال می زنم، ژاپنی هایی که تویوتا تولید کردند گفتند که می خواهند خودرویی با امتیازات و امکانات بیشتر تولید کنند که البته گران تر خواهد بود. آنها آن را تولید کردند و نام دیگری برای آن انتخاب کردند، مثلاً تبدیل به لکسوس یا پژو شد، زیرا آنها نمی توانستند محصولات خود را گران کنند برای افرادی که ماشین بهتری می خواستند.
رنو هم همینطور... دنیا در حال رشد است نه کاهش. البته وقتی ویژگی های خودرو زیاد می شود طبیعی است که قیمت هم افزایش پیدا کند... متاسفانه به دلیل دخالت دولت، عدم ثبات شرایط صحیح ارز و حضور مدیرانی که بعضا نبودند. عده ای از این شرایط سوء استفاده کردند و گفتند با آوردن لوازم یدکی خودرو سود کسب و کار کمتر می شود اما ما سود اصلی را می گیریم.
این راه درست نیست. خودرو باید به طور کامل وارد کشور شود. اگر من وزیر صلح فعلی بودم این آشفتگی را سر و سامان می دادم و اجازه می دادم مردم با ارز آزاد خودرو وارد کنند. حتی کسانی که می خواهند با یک ماشین بزرگ، لوکس و گران قیمت رانندگی کنند. در ایران دیگر نمی توانیم همه چیز را تولید کنیم. من میگفتم تیراژ ماشینی کمتر از 100000 دستگاه باشد ارزش تولید ندارد. چون باید قطعات و طراحی آن را آپدیت کنید. اما به نظر من معاملات اقتصادی امروز بین 200-300 هزار واحد است.
در پاسخ به کسانی که می گویند 5 تا 10 هزار خودرو تولید می کنیم، باید گفت که تولید در این مقیاس غیرممکن و غیراقتصادی است. زمانی اصرار بر تولید خودرو در کشور با مشارکت بنز وجود داشت. یادم هست آن زمان آقای رفیق دوست در سازمان بود و می گفت ما می خواهیم خودروهای بنز و بی ام و در کشور بسازیم. زنگ زدم و گفتم ما نمی توانیم 5000 ماشین بسازیم شاید یعنی 5000 ماشین رنگ شده وارد کنیم و خراب کنیم بعد بگوییم خودمان ساختیم؟ ما نباید خودمان را گول بزنیم. در دوره مرحوم آقای نژاد حسینیان که وزیر صنایع سنگین بودند، کنترل هایی برای خودروها انجام شد تا سود تجاری تا 5 سال به این صورت باشد، اما اگر ساخت داخلی نبود بعد از 5 سال. انجام شود، سود تجاری به روش دیگری اضافه می شود. بخشی از تعرفه ها را جمع آوری کردیم و اعلام کردیم که اگر هر خودرویی این درصد تولید داخلی داشته باشد، تعرفه به این صورت خواهد بود که البته این اتفاق نیفتاد.
اگر وزیر صمت می شدی چه می کردی و چه نمی کردی؟
وزارت امنیت حدود یک سوم تولید ناخالص داخلی (GDP) کشور را مدیریت می کند. در صنعت خودروسازی، خط مونتاژ و 3 تا 4 کارخانه بزرگتر را نگهداری می کردم. چون ما دو تولید کننده اصلی داریم همین کافی است. حالا فرض کنید کرمان خودرو و مدیران خودرو بیایند مذاکره کنند. البته در مورد کرمان خودرو هم باید بگویم که من چینی ها را تشویق کردم که بیایند و تولید قطعات یدکی را شروع کنند. یا در دور اول 50-50 با دفو شریک شدیم.
حتی دولت هم روی این موضوع به توافق نرسید. البته این مربوط به زمانی است که صنایع سنگین و صنایع ادغام شدند و به دفو گفتیم بیا سرمایه گذاری کنیم. برخی از دوستان که نمی خواهم نامشان را بیاورم، نمی خواستند رقیب ایجاد کنند. با این حال، می توانستم ببینم که یک سازنده خاص با آن مخالف است. اما بالاخره کار را انجام دادیم.
زمانی که چینی ها برای تولید داخلی و نه فقط مونتاژ همکاری می کنند، باید به آنها فشار بیاوریم. طراحی، تحقیق و توسعه را به کشور بیاورد. مثالی می زنم؛ من آزربایجانی هستم نه تنها در تهران، حتی در اصفهان هم اگر بروید می بینید که بیشتر سوپرمارکت داران آذری و شبستری هستند.
من دیده ام که آنها به صورت جداگانه کار می کنند. زمانی که وزیر بودم آنها را دور هم جمع کردیم و گفتیم یک زنجیر درست کنید. ابتدا تحت فشار نبودند، اما دو سه جلسه داشتیم و در نهایت این کار انجام شد. اکنون همه جا فروشگاه های زنجیره ای غذاهای دریایی را می بینید. این به آنها سود می رساند زیرا می توانند با هم خرید و ذخیره کنند و هزینه های ذخیره سازی را کاهش دهند.
از طرفی برند می شوند و می توانند با کارخانه های مواد غذایی قراردادهای بزرگ ببندند و تخفیف های خوبی بگیرند. از طرفی می توانند کالاها را با قیمت ارزان تری به مردم بفروشند. با توجه به آنچه گفته شد، می توان همه تولیدکنندگان و مونتاژکنندگان را با هم ترکیب کرد و به یک برند و یک کارخانه تبدیل شد. البته می دانم که این نوع کار سخت است، زیرا این کار را در چندین بخش از صنعت انجام داده ام و دشوار است اما ممکن است.
نظر شما درباره سیاست وزارت امنیت در خصوص گسترش استفاده از خودروهای برقی چیست؟
در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد معاون وزیر و مسئول تدوین و پخش بودم. طراحی کارت هوشمند سوخت یکی از پروژه های ما بود. مطالعات زیادی انجام شده است و ما به کمیته سوخت پیشنهاد کردیم که استفاده از خودروهای برقی ترویج شود و مردم تشویق شوند. اما گفتیم که خودروهای برقی به دلیل قیمت باتری گران هستند و هیچکس این خودروها را نمی خرد. بنابراین همانطور که در دنیا این پروژه را با یارانه شروع کردند، ما هم باید با یارانه شروع کنیم.
حتی امروز در چین یارانه 5000 دلاری به وسایل نقلیه عمومی در پکن و هیچ جای دیگر پرداخت می شود، اما آنها با طرح ما مخالفت کردند. وزیر نیرو گفت برق نداریم. این موضوع باعث شد در این باره تحقیق کنم که اگر نفت خام را از پالایشگاه بیاوریم و تبدیل به بنزین و گازوئیل کنیم و سپس به خودروها عرضه کنیم، بازده انرژی از ابتدا تا انتها چقدر است؟ سپس بررسی کردم اگر آن سوخت را به نیروگاه ببریم و برق تولید کنیم و آن برق را به ماشین برقی بدهیم، هزینه آن چقدر است؟ به یاد دارم که از نظر ملی حدود 28 درصد به نفع ملت بودند. به همین دلیل است که دنیا به سمت خودروهای الکتریکی رفته است و این چیزی است که عقل سلیم حکم می کند.
اگر چین، ازبکستان، آلمان، قزاقستان و ایتالیا به این سمت می روند، به این دلیل است که می بینند 25 درصد در سطح ملی و جهانی به نفع آنهاست، اما ما می گوییم نه... به هر حال فعلا! اگر ملی فکر کنیم باید پیروز شویم. اکنون نزدیک به 30 میلیون خودروی بنزینی داریم. باید از یک جایی شروع کنیم.
زمانی که من در وزارتخانه بودم از طریق شرکت ایران خودرو و شرکت کره ای ال جی در این زمینه قرارداد بستیم. البته خودروهای برقی باید سبک باشند، اما گفتیم فعلا از این یکی شروع کنیم. کار کمی پیشرفت کرد، اما بعد از آن چه کردند، من نمی دانم! ال جی بزرگترین تولید کننده باتری در کره است.
ال جی آمد و ما مذاکره کردیم تا بتوانیم در آینده به سمت تولید باتری برویم. البته این پروژه سنگینی است و در آن زمان نیاز به سرمایه کمتر از 500 میلیون دلار نداشت، اما فکر می کنم الان حدود 1.5 میلیارد دلار نیاز دارد زیرا قابلیت ها افزایش یافته است. ما 3 میلیارد برای چای دادیم. خوب 1.5 میلیارد دلار به این پروژه دادند. برنامه هفتم روی میز من است. من نیمی از آن را خواندم و می خواهم در مورد آن بنویسم. یعنی باید اشکالاتش را بنویسم و \u200b\u200bبگویم برخی از آنچه گفته شد اصلا امکان پذیر نیست. مثال بزنید.
در این برنامه نوشته شده است که در پایان برنامه پنج ساله هفتم باید 3000 مگاوات انرژی هسته ای تولید کنیم. امروز هزار مگاوات داریم و واحد دوم از قبل از انقلاب شروع شده و هنوز تمام نشده است. با شروع به کار 1000 مگاوات برق تولید خواهد کرد. اگر خیلی تلاش کنیم و در این پنج سال شروع کنیم، 1000 مگاوات دیگر از کجا می آید؟ حتی اگر امروز پول داشتیم و ساخت و ساز را شروع می کردیم، 7-8 سال دیگر کار تمام می شد.
در مورد گاز طبیعی (که واقعاً مشکل کشور است) نارضایتی زیادی وجود دارد زیرا 10 سال است در این زمینه کاری انجام نشده است. چاه دقیقی برای افزایش فشار حفر نکردیم یا مثلا این رشد سالانه 8 درصدی چگونه محقق می شود؟ ما با دنیا رابطه بانکی نداریم. ما FATF نداریم.
از سوی دیگر، همانطور که قبلاً گفتم، تا زمانی که روابط بین الملل اصلاح نشود، جهشی وجود نخواهد داشت. پرش دو یا سه برابر شدن راندمان است. همان کاری که در پتروشیمی انجام دادیم و نتیجه 10 برابر بیشتر شد. در سیمان هم همین اتفاق افتاد، یعنی تولید دو برابر شد.
ادامه دارد...